و خدا بود و جز خدا هیچ نبود و با نبودن چگونه میتوان بودن؟ و خدا بود و با او عدم بود، و عدم گوش نداشت. حرف هایی هست برای « گفتن »، که اگر گوشی نبود نمی گوییم. حرف هایی هست برای « نگفتن »؛ حرفهای که هرگز سر به « ابتذال گفتن» فرود نمی آرند. حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند، و سرمایه های ماورایی هر کسی به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد، حرفهایی بی تاب و طاقت فرسا، که همچون زبانه های بیقرار آتشند، و کلماتش هر یک، انفجاری را به بند کشیده اند؛
کلماتی که پاره های « بودن » آدمی اند...
نظرات شما عزیزان:
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |